فصل دوم
قرآن و فضيلت جهاد و شهادت
قرآن كريم آيات متعددي دربارة فضيلت «جهاد و شهادت» در راه خدا ذكر ميفرمايد كه به ذكر پارهاي از آنها ميپردازيم.
در سورة بقره ميفرمايد: كسي را كه در راه خدا كشته شد مرده نپنداريد بلكه او زندة جاويد است، وليكن شما اين حقيقت را در نخواهيد يافت.1
در آية مزبور سه نكته يادآوري شده است:
- عدم كاربرد كلمة مرگ دربارة «شهدا» چه در گفتار و چه د رپندار.
- حكم صريح و قاطع به حيات شهيدان بعد از «شهادت».
- عدم درك نحوة حيات و زندگي شهيدان بعد از شهادت براي بازماندگان آنان.
معني مرگ در اصطلاح متعارف، باطل شدن و قطع حيات مادي است، زيرا وقتي آثار محسوس زندگي كه حركت و فعاليت بدن است مشاهد نشود به نظر ميرسد كه حيات پايان يافته و لي واقعيت آن است كه حيات و مرگ را با اين حس ظاهري نميتوان ادراك كرد، بلكه از ديدگاه قرآن حيات آدمي با از كار افتادن اندامهاي جسماني و از بين رفتن پيكر مادي خاتمه نمييابد و زندگي انسان بعد از رها شدن از كالبد خاكي در عالم برزخ ادامه مييابد و بويژه «شهدا» كه از حيات والا و برتري به صراحت آية شريفه برخوردارند. گرچه امروزه از نظر اكثر دانشمندان بقاي روح به طور اجمالي مورد تأييد است، ولي بيترديد حقايق و واقعيات جهان پهناور هستي در محدودةنيروي ادراك و حواس ظاهري و محدود انسان نميگنجد و آدمي قادر نيست همةحقايق و اسرار هستي را درك كند. پس، نبايد آنچه را كه از حوزة درك و حس او بيرون است انكار نمايد و هرگز منطقي براي نفي آن نخواهد داشت و تنها راه درك واقعيات و اسرار هستي طريق وحي است كه از پروردگار عالم مايه ميگيرد.
آري، پديد آورنده و پروردگار هستي و انسان اعلان ميفرمايد كه انسانهاي آزاده و با كرامتي كه در راه خدا و آرمانهاي دين او خود را فدا كنند به محض رها شدن از كالبد مادي از حيات بس عالي در جوار رحمت حق برخوردار خواهند شد. بر پاية اين باور و اعتقاد، شهادت و مفارقت بزرگمردان وادي ايثار بر بازماندگان و ياران نه تنها دشوار نخواهد بود، بلكه باعث آرامش خاطر آنان نيز ميباشد زيرا آنان مورد تكريم خدا قرار گرفته و در جوار رحمت او به زندگي خود ادامه ميدهند و علاوه بر حيات پرارزشي كه «شهدا» بدور از حواس ما دارا هستند، ثمرة حياتبخش آن در نسلهاي آنان نيز تأثير بسزايي خواهد داشت زيرا «شهادت» شهدا منطق و برهان عملي اسلام و نمايانگر حقانيت آيين محمدي در جوامع بشري است.
در اين مورد عامّه و خاصّه حديثي را از رسول اكرم (ص) نقل نموده كه پيامبر گرامي فرمودهاند: هيچ كس از افرادي كه وارد بهشت شده باشند آرزوي برگشتن به دنيا را نميكند مگر «شهيد» كه آرزو دارد به دنيا برگردد و ده بار «شهيد » شود و اين به خاطر كرامتهايي است كه «شهدا» در هنگام «شهادت» نزد خدا مشاهده مينمايند.2
در سورة آل عمران ميفرمايد « شما مسلمانان هرگز در كار دين سستي نكنيد و نه از فوت غنيمت و متاع دنيا اندوهناك باشيد، زيرا شما فاتح و پيروزمندترين و بلند مرتبهترين ملل دنيا هستيد. اگر در ايمان ثابت و استوار باشيد، اگر به شما (در جنگ احد) آسيبي رسيد به دشمنان شما نيز (در بدر) شكست و آسيب سخت رسيد چنانكه آنها مقاومت كردند شما نيز بايد مقاومت كنيد، اين روزگار را به اختلاف احوال (گاهي فتح و غلبه و گاه شكست و مغلوبيت )ميان خلايق ميگردانيم كه مقام اهل ايمان به امتحان معلوم شود تا از شما مؤمنان آن را كه ثابت در دين است گواه ديگران كند.» 3
آيات مباركة فوق در پي غزوة احد نازل شده و در اين آيه به مؤمنين خطاب ميكند: نبايد شما سستي و ضعف در عزم و اراده به خود راه دهيد و اگر موقّتاً پيروزي بر دشمن را از دست داديد، نبايد اندوهناك باشيد،زيرا اگر داراي ايمان استوار باشيد براي هميشه برتريد، چون همانند تمام موجودات عبوديت خدا را مينماييد و روش شما با نظام جهان هماهنگ است، و جهان و ذرات هستي ياوران شمايند. شما شاهدان و رهبران بر همةبشر هستيد ،موقعيت شما در جهان و در كرة خاكي برتر و بالاتر است. شما وارثان زمين هستيد و دشمنان شما گمراه و به وادي نيستي و فراموشي رهسپارند و اين سنت جاريةالهي است كه هم غالب و هم مغلوب باشيد، ولي در نهايت پيروزي نهايي از آن شماست اگر بر شما مصيبت مرگ عزيزان و زخم و جراحتها وارد شد بر دشمنان نيز مثل آن بلا نازل شد و اين اشاره به غزوة احد است كه مسلمانان در آغاز جنگ غالب شدند و لشگر كفر پا به فرار گذاشتند و بسياري به هلاكت رسيدند و پرچمشان بر زمين افتاد و ديگر كسي ازآنان نتوانست آن را حمل كند، تا آنكه از ميان آنها زني پرچم را برداشت و فراريها دور او گرد آمدند و هنگامي كه ميان سپاه اسلام اختلاف افتاد و عدهاي سنگرها را رها كردند و به سوي غنايم شتافتند و فرمان رسول خدا(ص) را نقض كردند، مشركين فرصت را غنيمت شمرده به لشگر اسلام يورش آوردند و به دنبال آن مصايب سنگيني براي سپاه اسلام پيش آمد.
آري، خداوند پيروزي را نصيب كساني ميكند كه فقط براي او و به انگيزةالهي جنگ و جهاد كنند و هيچگونه توجهي به اين دنيا نداشته باشند و چنانچه خالص نباشند خدا نيز آنان را ياري نميكند و اين سنت جاريةالهي است كه حوادث روزگار را به سود و زيان مردم ميگردانيم تا نيتها و انگيزههاي مردم و ضعف و قدرت آنان آشكا رشود، زيرا خوشي و گشايش بعد از سختيها و ناخوشي و مصايب بعد از گشايشها و راحتيها، فلز نيك و بد انسانها را محك ميزند و ميزان خلوص و ناخالصي و مراتب تسليم و سرپيچي و حالات يأس و اميد و اطمينان را نمودار ميسازد، و براستي تحول و گردش روزگار محك و معيار دقيق و خطاناپذير است كه اميرالمؤمنين (ع) فرمود: در تحولات زندگي جوهر و ذات انسانها بروز ميكند.
چه بسيارند انسانهايي كه در مواقع سختيها و مشكلات نيرومند و صبورند، ولي در روزگاران رفاه و نعمت سست و ضعيف و يا بالعكس، ليكن فقط انساني ميتواند هم در دوران بلا و دشواريها و هم در زمان آسايش و خوشيها شخصيتي ثابت و استوار داشته باشد كه فلز وجودش را با گوهر ايمان عجين كند و داراي نفس مطمئنه شود.
چنين انساني درك ميكند كه هر خير و شري به اذن خدا ميرسد و او منبع هر خير و رحمت و جبران كننده هر نقص و شري ميباشد. بنابراين، خداوند عليم و حكيم از باطن و نيت و انگيزه و انديشة هر انساني آگاه است و با گرداندن حوادث گوناگون روزگار نهان آنان را آشكار ميسازد، زيرا خداوند مطابق علم خود آنان را به محاسبه نميكشد بلكه محاسبه و حكم او بر مبناي آنچه كه آشكار و واقع شده خواهد بود و آيات مزبور انسانها را از همين سنت الهي آگاه ميسازد. بر اساس مفاد آية شريفه خداوند «شهدا» را از ميان مجاهدان في سبيلالله انتخاب ميكند و آنان را براي تقرب به درگاهش خالص ميگرداند و همين شهدا را نيز شاهد و حجّت بر حقانيت دين خود در ميان مردم قرار ميدهد و از آنان طلب ميكند كه بر حقانيت آيين او اداي شهادت كنند؛ و گواهي خواستن خداوند از شهدا همين جهاد و كشته شدن در راه اوست، زيرا كسي كه كلمةشهادتين را به زبان آورد او را گواه و شاهد نميگويد مگر آنكه مفهوم و مقتضاي كلمه را ادا كند. مفهوم شهادتين نيز همين است كه غير خداوند يكتا خدايي را نپذيرد و شريعت و قانون زندگي را تنهااز خدا و به وسيلة پيامبرش دريافت كند و به هيچ حكمي تن در ندهد مگر حكم رسول خدا و اهل بيت معصوم او را . و مقتضاي چنين شهادتي اين است كه در راه خدا جهاد كند و اگر لازم باشد جان بازد تا شهيد محسوب شود، يعني شاهد درستي آيين خدا باشد و آنگاه خداوند او را گواه گيرد و او هم با تمام وجود حق شهادت را ادا كند.
و باز هم دربارة فضيلت «جهاد في سبيل الله» ميفرمايد: «و چه بسياررخ داده كه پيغمبري جمعيت زيادي از پيروانش را در جنگ كشته شده است و با اين حال اهل ايمان با سختيهايي كه در راه خدا به آنها رسيد مقاومت كردند و هرگز بيمناك و زبون نشدند و سر به زير بار دشمن فرو نياوردند و راه صبر و ثبات پيش گرفتند، كه خداوند صابران را دوست ميدارد. آنها در هيچ سختي جز به خدا پناهنده نشده و جز اين نميگفتند كه بار پروردگارا به كرم خود از گناه و ستمي كه دربارة خود كردهايم درگذر و ما را بر محو كافران مظفر گردان. پس خداوند فتح و پيروزي در دنيا و ثواب در آخرت را نصيبشان گردانيد كه خدا نيكوكاران را دوست دارد.»4
تمثيل و تصويري كه خداوند در اين آيات براي پيروان اسلام ميآورد فراگير است و محدود به زمان و قوم خاصي نميباشد و از اين طريق ميخواهد مسلمانان را به موكب اهل ايمان متصل سازد و ادب اهل ايمان را به آنها بياموزد و با پيروان تمام انبيا آنان را پيوند دهد، و در دلهايشان استوار سازد كه مسئلة عقيده و ايمان يكي است و همان است كه در پرچم سپاه بسيار بزرگ ايمان ثبت شده است؛ واين لشكر توحيد كه در امتداد بعثت انبياي الهي و با رهبري آنان به ستيز و نبرد با باطل و فساد و كفر برخاسته و هرگز نفوس طيبةآنان از مصايب سنگين ضعيف و سست نشده است و ارادههاي آهنين آنان از شدايد و زخمها و جراحتها خدشهدار نشد و به دشمنان جزع نكردند و تسليم نگرديدند، و شأن و شخصيت اهل ايمان در دفاع از دين در طول تاريخ چنين است.